سال 1398؛ سال دهشتهای تازه

رضا فکری
بهاریه؛
گذشته برای ما آنقدر صلب و سخت است که با هیچ ترفندی نمیتوانیم از سایهاش بگریزیم. تا دورهای دور و گاه تا به مشروطه هم نقب میزنیم تا هم بر ناکامی تاریخی، نسلی و جغرافیاییمان صحه بگذاریم و هم سختجانیمان را به رخ دیگران بکشیم و به خودمان ببالیم. با همین گذشتهنگری هم وارد سال جدید میشویم در حالی که زخم تک به تک وقایع سالی که گذشت بر تنمان نشسته است. در وضعیتی که هیچ دورنمایی از آینده نمیتوانستهایم ترسیم کنیم، ما عادت کردهایم به نگریستن هموارهی پشت سرمان. مثلا میخواهیم به همان راهی که رفتهایم، نرویم و گرفتار همان وضعیتی که شدهایم، نشویم. این دقت نظرها اما وقت تلف کردن محض است. ما ملتی هستیم که تاریخ را خوب خواندهایم اما به تجربهی مجدد آن هم محکومیم. همهمان خوب میدانیم سالی که آغاز کردهایم، روی سال پیش را به لحاظ وخامت سفید خواهد کرد. اما ما اهالی این گوشه از دنیا، خیلی خوب یاد گرفتهایم که خودمان را با دهشتهای سال تازه طوری هماهنگ کنیم که انگار زندگی عادی و عادتیمان است.
از منظر ادبیات البته سالی که گذشت چندان با خاک یکسان نبود و نقطه امیدهایی هم در خودش داشت. قلب سال ۱۳۹۷ برای هر که نتپید، برای کتابفروشیها ضربان خوبی داشت. چه اینکه در بغرنجترین شرایط اقتصادی مملکت، در بهترین نقطههای تجاری شهر کتابفروشیهای وسیعی دایر شدند. از کهنهکارهای ادبیات داستانی هم خبرهای خوبی به گوش رسید. محمود دولتآبادی با کتاب «طریق بسمل شدن» دوباره به ویترین کتابفروشیها برگشت و در حال حاضر هم «عبور از خود، از سرگذشت» را روی پیشخان دارد. گلی ترقی در دههی نود پس از «فرصت دوباره» و «اتفاق» که در ۱۳۹۳ منتشر شدند و داستانهای برگزیدهاش که در کتاب «دوازده داستان» و در سال ۹۵ چاپ شد، با کتاب «بازگشت» بار دیگر مخاطبین ادبیات را به لطافت داستانهایش دعوت کرد. شهریار مندنیپور هم در سال ۹۷ با کتاب «ماهپیشونی» به صدر اخبار کتاب آمد. کتابی که همچون اثر پیشین او «سانسور یک داستان عاشقانه ایرانی» به زبان انگلیسی منتشر شد. روند ترجمههای آثار فارسی به زبانهای دیگر از جمله فرانسه و ایتالیایی هم در سال ۹۷ پی گرفته شد. ترجمههایی که چندان بازخوردی از آنها در مارکت مقصد مشاهده نمیشود و مشخص نمیشود که در آن سوی آبها مشتری و مخاطب خود را پیدا کند یا نه؟ و نظر منتقدین را به خود جلب میکند یا نه؟ نام محمدحسین محمدی نویسندهی افغان هم در سال گذشته با کتاب «پایان روز» دوباره به میان آمد. نویسندهای که پیش از این با «تو هیچ گپ نزن»، «انجیرهای سرخ مزار» و همینطور «ناشاد» شناخته شده بود. یعقوب یادعلی هم که با «آداب بیقراری» در دههی هشتاد ولولهای به پا کرده بود و در دههی نود هم با «آداب دنیا» حضوری دوباره پیدا کرده بود، سال ۹۷ را با مجموعهاش «متغیر منصور» همراهی کرد. جایزهها هم نامهای نیکی را دوباره مطرح کردند. جایزه واو در رمان به قاسم شکری رسید و کیهان خانجانی و صمد طاهری برگزیدگان جایزه احمد محمود سال ۹۷ شدند و پس از سالها فعالیت در حوزهی ادبیات داستانی دوباره به عرصه آمدند و روزشان از راه رسید.

اما سال ۱۳۹۷ دریغهایی هم با خود به همراه داشت. عباس عبدی نویسندهی مجموعه داستانهای «دریا خواهر است» و «قلعه پرتغالی» ناگهان پر کشید. بهروز افخمی از تریبون تلویزیون ملی، صادق هدایت را همجنسگرا معرفی کرد و اهالی ادبیات را به شدت آزرده کرد و البته صدای هیچکدام از ادبیاتیها در پاسخگویی آنقدری بلند نبود که به گوش کسی برسد. در سال ۱۳۹۷ همچنان دوگانهی نویسندهی ارزشی و نویسندهی روشنفکر برقرار بود. عدهای برائت خود را از انتساب به یک طیف اعلام کردند و عدهای هم از جبههی مقابل به آغوش دیگری غلتیدند و خلاصه که یارکشیها همچنان ادامه داشت و از قرار معلوم ادامه هم خواهد داشت. میخ آخر را بر تابوت سال ۱۳۹۷ اما ویدیوی شهرنوش پارسیپور زد که برای خرید خانه و تهیهی چهارصدهزار دلار از هوادارانش کمک خواسته بود. عدهای به او حق دادند و تاسف خوردند از اینکه چرا باید نویسندهای در مختصات او به چنین نقطهای در زندگیاش برسد و عدهای دیگر نمیدانستند با چهرهی مخدوش نویسندهی مورد علاقهشان و تصویر خطخطیاش چه کنند. آنها شنیده بودند که هر چه به نویسندهی محبوبشان نزدیکتر بشوند او را از وضعیت اسطورهایاش خارجتر خواهند دید اما حالا مواجه شده بودند با نویسندهای که خودش چهرهی درهمریختهاش را نزدیکشان کرده بود و آنها را ترسانده بود. در واقع اهالی ادبیات داستانی با همین اتفاق تلخ به استقبال سال تازه رفتند. همراه با کمپینهای رنگ به رنگ و شماره حسابهایی برای گلریزان و کمک به نویسندهی «طوبا و معنای شب» و «سگ و زمستان بلند».